Download and customize hundreds of business templates for free
چرا تمرکز در یک جلسه بعد از ظهر به این سختی است؟ چرا برخی افراد بهترین کار خود را در وسط شب انجام می دهند؟ آیا راه هایی برای مقابله با سقوط بعد از ناهار وجود دارد؟ بیابید که چگونه علم زمانبندی تاثیر عمیقی بر هر جنبه ای از زندگی ما دارد، بیشترین تاثیر آن را بر بهره وری ما می توان دید.
Go to dashboard to download stunning templates
Downloadچرا در یک جلسه بعد از ظهر تمرکز کردن بسیار سخت است؟ چرا برخی افراد در وسط شب بهترین کار خود را انجام می دهند؟ آیا راهی برای مقابله با خستگی بعد از ناهار وجود دارد؟
ما معمولاً بر روی چه تمرکز می کنیم: چه چیزی را می توانیم بهتر انجام دهیم، چه چیزی باید بهبود یابد یا جایگزین شود؟ اما اغلب، مهمترین عاملی که باید در نظر گرفته شود، کی است.
در کی: رازهای علمی زمانبندی کامل توسط دانیل اچ. پینک، ما می آموزیم که زمانبندی هنر نیست، علم است - و علم نشان می دهد که ساعت های بیولوژیکی ما، ریتم های سیرکادین شخصی، و حتی زمان سال، تأثیر عمیقی بر هر جنبه ای از زندگی ما دارد، بیشترین تأثیر آن را بر روی بهره وری ما می بینیم.
تمام موجودات زنده یک ساعت زیستی دارند که تأثیر آن بر چگونگی عملکرد ما در زمانهای مختلف روز مشهود است. تأثیرات آن بسیار گستردهتر از آنچه ما متصور هستیم، با آنکه بعد از ظهر ممکن است زمان خطرناکی برای برنامهریزی عمل جراحی یا رانندگی باشد. نقشه خود را برای مشخص کردن اینکه شما یک بوف یا یک عقاب هستید، در چه زمانی از روز بیشترین تحلیلگر و بهرهوری را دارید و چه زمانی احتمالاً خلاق و باز برای ایدهها هستید، رسم کنید. از "نشانههای زمانی" برای شروع پروژههای جدید یا شروع مجدد پروژههایی که در حال سقوط هستند، استفاده کنید. بپذیرید که نیمهی هر چیز میتواند یک رکود یا احساس تجدید نیرو را به همراه داشته باشد. پایانها به ما کمک میکنند تجربیات خود را کد کنیم؛ بر ایجاد پایانهای خوشحال تمرکز کنید. کار کردن به عنوان بخشی از گروه - خواندن در کور، یا قایقرانی - میتواند به طور عمیق فیزیکی و روانی مفید باشد. با یک رهبر واضح، و احساس تعلق و تعهد، یک فعالیت گروهی همزمان نه تنها باعث میشود شما خوب احساس کنید، بلکه شما را ترغیب میکند که برای دیگران خوب عمل کنید.
آنچه ما به عنوان واحدهای طبیعی زمان فکر میکنیم واقعاً توسط اجداد ما اختراع شده است؛ و واحد زمانی جهانی تنها روز است. مطالعات متعددی نشان دادهاند که یک الگوی ریتم روز وجود دارد که در تمام فرهنگها و کشورها حفظ میشود - یک "الگوی تأثیر زمانی" که مردم در صبح بیشتر انرژی و مثبت هستند، در بعد از ظهر به یک چاله سقوط میکنند، سپس در شب بازمیگردند.
شروع روز
تقریباً تمام موجودات زنده یک ساعت زیستی دارند - در انسانها، این در یک خوشه سلولها در هیپوتالاموس وجود دارد که کنترل افزایش و کاهش دمای بدن ما، تنظیم هورمونهای ما، و کمک به ما برای خوابیدن در شب و بیدار شدن در صبح. ساعت داخلی ما همچنین از سیگنالهای اجتماعی مانند برنامهها و جداول زمانی، به همراه سیگنالهای محیطی مانند طلوع و غروب خورشید، برای هماهنگ کردن چرخههای شخصی و خارجی ما استفاده میکند.
ریتم روز تأثیرات گستردهتری نسبت به فقط احساس خوشحالی در صبح و کمتر در بعد از ظهر دارد. سه استاد مدرسه تجارت آمریکایی تحلیل کردند که تماسهای درآمد از بیش از 26,000 شرکت عمومی و یافتند که تماسهایی که در ابتدای صبح برقرار شدند معمولاً بیشتر خوشبین و مثبت بودند. منفی بودن در تماسهای بعد از ظهر عمیقتر شد و فقط پس از زنگ پایان بازیابی شد. زمان تماس، و حالتی که آن در شرکتکنندگان ایجاد کرد، حتی تأثیرگذار بر قیمت سهام شرکتها بود. مطالعه دیگری یافت که الگوی مشابهی بر داوران در مورد موارد قانونی تأثیر میگذارد - افراد بیشتر مایل هستند که فردی را مقصر بدانند و بیشتر مایل هستند که به استریوتایپها در ارائه داوریشان برگردند، در اواخر روز.
برای وظایف تحلیلی، انسانها در صبح بهتر عمل میکنند - یک مطالعه دانشگاه شیکاگو یافت که برنامهریزی کلاسهای ریاضی در دو دوره اول روز به جای دو دوره آخر به طور قابل توجهی معدل ریاضی دانشآموزان را افزایش داد.
از طرف دیگر، وقتی سطح انرژی و تمرکز ما در بعد از ظهر کاهش می یابد، محدودیت های ما کمتر می شود و احتمال پرش در بینش بیشتر می شود. نوآوری و خلاقیت در واقع زمانی که ما در بهترین حالت خود نیستیم، بیشتر است.
فردوسیان و جغد ها
هر یک از ما یک "chronotype" داریم، یک الگوی شخصی از ریتم های سیرکادین که بر فیزیولوژی و روانشناسی ما تأثیر می گذارد. حدود 21٪ از ما جغد هستیم - مانند توماس ادیسون، که احتمال داشت در آزمایشگاه خود در نیمه شب بیشتر از نیمه روز باشد. 14٪ دیگر فردوسیان هستند که بهترین عملکرد را در ساعات اول صبح دارند. بقیه ما در جایی بین دو افراط قرار داریم. تحقیقات نشان می دهد که افراد با گرایش به جغد بازگشتی و خروجی بیشتری نسبت به فردوسیان دارند، با سطوح بالاتری از خلاقیت و عملکرد بهتر در آزمون های هوش. فردوسیان احتمالاً خوشایند، بهره ور و وظیفه شناس باشند.
در حالی که ژنتیک یک مشارکت کننده بزرگ در chronotype شخصی شما است، زمان سالی که شما متولد می شوید نیز همینطور است - افرادی که در پاییز و زمستان متولد می شوند احتمالاً فردوسیان باشند در حالی که افرادی که در بهار و تابستان متولد می شوند احتمالاً جغد باشند.
Chronotype شما همچنین براساس سن شما تغییر می کند: کودکان کوچک به طور کلی فردوسیان هستند، که در دوران بلوغ به جغد تبدیل می شوند. یکی از بدترین بیماری هایی که بر دانش آموزان متوسطه و دبیرستان تأثیر می گذارد، کلاس هایی است که قبل از ساعت 9:00 صبح شروع می شود. دانش آموزان کوچکتر در آزمون های استانداردی که در صبح برگزار می شود، نمره بالاتری می گیرند، اما نوجوانان در طول روز بهتر عمل می کنند. این "جغد بودن" در حدود سن 20 سال به اوج می رسد و در سال های بعدی به سمت فردوسی برمی گردد.
این تفاوت های chronotype همچنین تأثیر می گذارد که زمانی در روز ساعت بیولوژیکی شما در اوج یا کف خود است. بیشتر ما، از جمله فردوسیان، یک اوج صبح، یک کف بعد از ظهر، و یک بازیابی شب داریم. با این حال، جغد ها یک بازیابی در صبح تجربه می کنند، زمانی که آنها کمتر بهره ور هستند اما همچنین کمتر محدود و بینش بیشتری دارند، پس از آن یک کف در بعد از ظهر، و یک اوج در شب.
بقا در کف
کف بعد از ظهر دیر وقت خطرناک ترین زمان روز است. پژوهشگران متوجه شده اند که اشتباهات جراحی در بیمارستان ها احتمالاً در بعد از ظهر دیر وقت رخ می دهد، و تصادفات ترافیکی بین ساعت 2:00 بعد از ظهر و 4:00 بعد از ظهر به اوج می رسد. یک راه برای زنده ماندن در کف این است که وقفه های بیداری را برنامه ریزی کنید - برخی از بیمارستان ها با اینکه تیم ها مجبور شوند قبل از شروع عمل جراحی وقتی را برای بررسی جزئیات عمل جراحی بگذرانند، اشتباهات بعد از ظهر را کاهش داده اند.
در موارد دیگر، وقفه های بازسازی می توانند تفاوت همه چیز را ایجاد کنند. مطالعه ای از دانش آموزان دانمارکی نشان داد که کسانی که آزمون را در بعد از ظهر می گیرند، نمره چشمگیری نسبت به کسانی که آن را زودتر در روز می گیرند، کمتر می گیرند. با این حال، گرفتن آزمون بعد از ظهر پس از یک وقفه 20 تا 30 دقیقه منجر به نمراتی شد که معادل سه هفته اضافی در کلاس درس بود.
برای بزرگسالان، استراحت کوتاه از هر کاری میتواند ما را بیشتر کارآمد کند و استراحتهای مکرر بیشترین اثر را دارند. حرکت کردن، به جای نشستن، مهم است - مجموعهای از فعالیتهای پنج دقیقهای میتواند تمرکز و انگیزه را افزایش دهد. استراحتهای اجتماعی با دیگران از زمان تنهایی بیشتر اثربخش است، بیرون بودن از داخل بهتر است و کاملاً از کار جدا شدن حیاتی است.
ناهار را از دست ندهید
بیشتر مردم باور دارند که "صبحانه مهمترین وعده غذایی روز است"، اما شواهد علمی کمی برای تایید این موضوع وجود دارد. بسیار مهمتر از این وعده غذایی است که ما اغلب آن را کم میگیریم - ناهار. اگر میخواهید خماری بعد از ظهر را به حداقل برسانید، ناهار را در میز کار خود نخورید. بیرون بروید، ترجیحاً بیرون، و ناهار را با دیگران بخورید.
خوابیدن
خوابها مانند زامبونی برای مغز ما هستند، لبههای خشن را صاف میکنند و حافظه و بیداری ما را افزایش میدهند. یک مطالعه بزرگ در یونان یافت که افرادی که خواب میبرند، 37٪ کمتر احتمال دارد که از بیماری قلبی بمیرند، در حالی که یک مطالعه بریتانیایی یافت که فقط انتظار خواب فشار خون را کاهش میدهد. زمان بهینه برای خواب 10 تا 20 دقیقه است. هر طولی بیشتر و ما با احساس کسالت و گیجی بیدار میشویم.
برای واقعاً در خوابیدن برتری یابید، یک "ناپوچینو" بخورید، یک فنجان قهوه درست قبل از خواب - کافئین بعد از حدود 20 دقیقه شروع به کار میکند و شما را بیدار میکند، باعث میشود شما تازه و آماده برای مقابله با بقیه بعد از ظهر باشید.
زندگی با نوع روزانه خود
درباره رفتار خود در روزهای "آزاد" فکر کنید، زمانی که نیازی به بیدار شدن در یک زمان خاص ندارید. چه زمانی میخوابید و بیدار میشوید و نقطه میانی این دو زمان چیست؟ برای بیشتر ما، نقطه میانی خواب بین ساعت 3:00 تا 5:00 صبح است. اگر بین نیمهشب و ساعت 3:00 صبح باشد، شما یک فاخته هستید؛ اگر ساعت 6:00 صبح یا بعدتر باشد، شما یک بوف با هستید. برای دقیقتر بودن، رفتار خود را هر 90 دقیقه برای یک هفته ردیابی کنید؛ یادداشتی از آنچه انجام میدهید و چقدر هوشیار و پر انرژی هستید بنویسید.
بیشتر ما باید وظایف تحلیلی و تصمیمهای سخت را در اوایل تا میانه صبح برنامهریزی کنیم، اما بوفها باید تا دیروز و یا عصر منتظر بمانند. برای وظایفی که نیاز به بینش دارند، بوفها در صبح و همه دیگران در اواخر بعد از ظهر تا اوایل شب بهتر عمل میکنند.
اگر کنترلی بر زمان خود ندارید (و بیشتر ما نداریم)، آگاهی از زمان غیر بهینه روز شما حداقل میتواند به شما اجازه دهد تا جبران کنید. اگر نیاز دارید صبحهای بهتری داشته باشید، با یک لیوان آب مایعات خود را تامین کنید و 90 دقیقه منتظر بمانید قبل از اینکه یک قهوه بگیرید - سطوح کورتیزول در ابتدای صبح بالاتر است، بنابراین کافئین تا یک یا دو ساعت بعد از بیدار شدن شما، زمانی که سطوح کورتیزول شروع به کاهش میکنند، تأثیر زیادی نخواهد داشت.
در همه زمینه های زندگی، ما معمولاً بر چه تمرکز می کنیم: چه چیزی می توانند بهتر انجام دهند، چه چیزی باید بهبود یابد یا جایگزین شود؟ اما اغلب، مهمترین عاملی که باید در نظر گرفته شود، کی است. زمانی که ما چیزی را شروع می کنیم - روز مدرسه، یک شغل - می تواند تاثیر زیادی بر نتیجه داشته باشد. نقاط میانی می توانند گیج کننده باشند، یا دوره ای از تنبلی یا انرژی تجدید شده شوند. پایان ها می توانند تاثیری بر چگونگی دیدن ما در یک رویداد کلی داشته باشند، برای بهتر یا بدتر.
اقتصاددان ییل لیزا کان کشف کرد که افرادی که در اقتصادهای ضعیف وارد بازار کار می شوند، کمتر از کسانی که در اقتصادهای قوی شروع کرده اند درآمد دارند - نه فقط در مراحل اولیه کاری خود بلکه تا بیست سال بعد. متأسفانه، ما به عنوان افراد زیادی در مورد این موضوع انجام نمی دهیم - تغییرات سیاستی مانند بخشیدن وام دانشجویی برای یک نسل سنی که در طول رکود وارد بازار کار می شود، می تواند به مراتب برای کاهش اثرات این شروع ضعیف کمک کند.
شروع درست
انسان ها با استفاده از "نشانگرهای زمانی" مانند اولین روز سال، ماه یا هفته، یا سالگردهای رویدادهای مهم مانند ازدواج و تولد، زمان را می رانند. اگر در یک کسب و کار جدید شروع ناهمواری داشته باشید، از یک نشانگر زمانی برای شروع مجدد استفاده کنید.
یک راه برای جلوگیری از شروع غلط این است که قبل از شروع یک پروژه یا کسب و کار جدید، یک "پیش مرگ" انجام دهید. تصور کنید 18 ماه از حالا پروژه یک فاجعه بود - چه چیزی اشتباه شد؟ با تصور مشکلات در پیش، می توانید زمانی که پروژه واقعاً آغاز می شود، از آنها جلوگیری کنید.
میانه ی مالز
گاهی اوقات، رسیدن به نقطه میانی یک پروژه، یک شغل، یا یک ترم باعث می شود که ما متوقف شویم. در دیگر زمان ها، ما را به عمل می کشاند. جالب است که مطالعات علمی هیچ شواهد ملموسی برای آنچه ما معمولاً به عنوان بحران میانه ی زندگی، بحران میان سالگی فکر می کنیم، پیدا نکرده اند. آنچه آنها پیدا کرده اند این است که، در سراسر شرایط اقتصادی و جمعیت شناختی، خوشبختی در دوران جوانی افزایش می یابد؛ شروع به لغزش در اواخر سی سالگی می کند؛ یک چاله در اوایل پنجاه سالگی را به دست می آورد؛ سپس به سرعت بازیابی می شود بنابراین بیشتر ما بیش از 70 سالگی خوشحال تر هستیم تا 18 سالگی. بسیاری از این غرق شدن در میانه ی زندگی به نظر می رسد نتیجه انتظارات غیر واقعی است که ما معمولاً در جوانی داریم.
در مقابل، نقطه میانی همچنین می تواند ما را به عمل کشاند: "ما داریم از زمان خارج می شویم!" یک مطالعه از بازی های NBA در طی 15 سال که بر روی نتایج نیمه دوم تمرکز کرد، به طور غیرمترقبه ای یافت که تیم هایی که در نیمه دوم پیشتاز بودند، معمولاً بیشتر بازی ها را بردند؛ اما تیم هایی که فقط یک امتیاز عقب بودند، بیشتر احتمال برد داشتند.
بهترین راه برای تبدیل یک رکود میانه به یک جرقه انرژی این است که آگاه باشید که وجود دارد. از نقطه میانی به عنوان یک زنگ هشدار استفاده کنید - تصور کنید که شما عقب هستید اما فقط کمی.تعیین اهداف میان مرحله ای، برای حفظ انگیزه در طول یک پروژه طولانی، و عهده دار شدن به آنها علنا.
پایان های قدرتمند
پایان ها رفتار ما را شکل می دهند. نزدیک شدن به پایان یک نشانه زمانی می تواند ما را برای تمرکز بر چیزی مهم انرژی بخش کند. برای مثال، دوندگان ماراتن برای اولین بار احتمالا در آخرین سال دهه ی زندگی خود هستند، یعنی 29، 39 یا 49 ساله.
پایان ها همچنین به ما کمک می کنند تجربه را کد کنیم، یعنی ارزیابی و ثبت آن. چندین مطالعه نشان داده است که ما معمولا کیفیت یک وعده غذایی، یک فیلم یا یک تعطیلات را نه بر اساس تجربه کامل، بلکه بر اساس لحظات خاص، به خصوص پایان، ارزیابی می کنیم. از طرف دیگر، پایان ها می توانند حافظه ما را بپیچانند و ادراک ما را ابری کنند، با وزن زیادی به پایان و نادیده گرفتن کل.
ما همچنین به نظر می رسد ترجیح طبیعی به پایان های خوشحال داریم: چه یک بیمار که نتایج آزمایش را می گیرد یا یک دانشجو که منتظر ارزیابی میان ترم است، مردم بی شک می خواهند ابتدا خبر بد را بشنوند، و خبر خوب را در پایان.
پایان های موفق
بسیاری از تصمیمات "کی" در مورد پایان ها هستند - مثلا وقتی باید یک شغل را ترک کنید. اگر به دو یا بیشتر از موارد زیر پاسخ بله بدهید، ممکن است وقت ترک کردن فرا رسیده باشد:
امکان دارد پایان های معنی دارتر و خاطره انگیزتری را در بسیاری از جنبه های زندگی خود ایجاد کنیم. برای مثال، به جای شتاب زدن به خانه در پایان روز کاری، پنج دقیقه وقت بگذارید تا بنویسید چه چیزی از صبح تا حالا انجام داده اید و برنامه فردا را برنامه ریزی کنید. این کار احساس تکمیل مثبت را به شما می دهد و شما را برای روز بعد انرژی بخش می کند.
در یک تعطیلات، چیزی خاصا در روز آخر برنامه ریزی کنید، تا با یک تجربه مثبت و بلند کننده به شما بگذارد.
توانایی ما برای بقا بستگی به هماهنگی با دیگران در زمان و در طول زمان دارد. مدیریت زمان بندی فردی ما - شروع ها، نقاط میانی، و پایان ها - حیاتی است، اما زمان بندی گروهی نیز همینطور است. اولین گام هماهنگ کردن اعمال ما با دیگران با استفاده از ابزارهایی مانند ساعت است. اما فراتر از آن سه اصل زمان بندی گروهی وجود دارد، چه ما در مورد یک کور در حال خواندن هماهنگ یا معروف dabbawalas مومبای صحبت کنیم، که هر روز هزاران وعده غذایی پخته شده در خانه را به کارگران در سراسر شهر جمع آوری و تحویل می دهند: هماهنگی با رئیس، با قبیله، و با قلب.
رئیس
اولین اصل در زمان بندی گروهی موفق داشتن یک استاندارد خارجی برای تعیین سرعت است - یک رئیس مانند یک رهبر کور یا یک کاپیتان.رهبر کور نمی خواند و کاپیتان قایق نمی رد - بلکه آنها بالاتر و جدا از گروه هستند، استانداردها را حفظ می کنند و ذهن جمعی را متمرکز می کنند.
قبیله
تعلق به گروه در زمانی که انسان ها در صحرای باز گشت و گذار می کردند، یک مزیت تکاملی بود. امروزه، این تمایل به تعلق گرفتن کمک می کند تا گروه ها محکم شوند. با این حال، ایجاد همبستگی اجتماعی ممکن است کاری سخت باشد. یکی از راه های تشویق اتصال قبیله ای استفاده از کدها، زبان مشترک و میراث است. دیگری استفاده از لباس است - یک کلاه، یک کت شف، یک لباس اداری. لمس هم کمک می کند تا احساس تعلق را تقویت کند؛ پژوهشگران متوجه شده اند که تیم های NBA که به یکدیگر زیادی لمس می کنند (مشت ها، دست های بالا، هودل ها و غیره) به عنوان افراد و تیم بهتر عمل می کنند.
قلب
هماهنگی در گروه احساسات مثبت را بوجود می آورد و در برخی موارد می تواند تأثیر فیزیولوژیک عمیقی داشته باشد. خواندن کور قلب را آرام می کند، سطح اندورفین و عملکرد ریه را افزایش می دهد و حتی تولید ایمونوگلوبولین مبارزه با عفونت را افزایش می دهد. این یک چرخه فضیلت می شود: احساس خوب کمک می کند تا همبستگی اجتماعی را تقویت کند که به نوبه خود باعث می شود هماهنگی آسان تر شود، باعث می شود ما حتی احساس مثبت تری داشته باشیم. همچنین باعث می شود ما احتمالاً دیگران را به طور باز و مثبتی معامله کنیم. مطالعه ای در دانشگاه اکسفورد یافت که کودکانی که بازی کف زدن هماهنگ را انجام می دادند، بیشتر مایل بودند که همکاران خود را در آینده کمک کنند، نسبت به کودکانی که بازی غیر هماهنگ را انجام می دادند.
هماهنگی و همزمانی با دیگران راه قدرتمندی برای بالا بردن رفاه فیزیکی و روانی شما است. برخی از راه های انجام این کار شامل خواندن در یک کور؛ دویدن در گروه؛ ردیف ردیف؛ رقصیدن؛ و پخت و پز با دیگران است.
Go to dashboard to download stunning templates
Download