برتری رقابتی بدون انتخابات استراتژیک سخت تقریبا غیرممکن است و برای انجام چنین انتخاباتی، به یک جعبه ابزار قابل اعتماد نیاز دارید. این استراتژی های کسب و کار و چارچوب ها (بخش 3) شامل ابزارها و مدل هایی است که به شما کمک می کند تا خطرات و فرصت ها را شناسایی کنید و برنامه های عملیاتی را در هر جنبه ای از کسب و کار خود، از منابع انسانی تا فروش و بازاریابی و فراتر از آن تهیه کنید.
A company can implement these tools and models in their operations by first understanding the purpose and functionality of each tool and model. Then, they should identify the areas in their operations where these tools and models can be applied. The next step is to train the relevant staff on how to use these tools and models effectively. After that, they should integrate these tools and models into their daily operations and monitor their effectiveness regularly. It's also important to continuously update and adapt these tools and models to meet the changing needs of the business.
A company that could benefit from these strategies is Amazon. Amazon operates in various sectors such as e-commerce, cloud computing, digital streaming, and artificial intelligence. By using these strategic tools and models, Amazon can identify risks and opportunities in each of these sectors. For instance, in the e-commerce sector, Amazon can use these strategies to analyze market trends, customer behavior, and competition to maintain its competitive advantage. In the cloud computing sector, these strategies can help Amazon identify potential risks and develop action plans to mitigate them.
4.5٪ از پتانسیل استراتژی به دلیل برنامه ریزی عملیاتی ضعیف از دست می رود، بر اساس مرور کسب و کار هاروارد. پیاده سازی یک کارت امتیاز متعادل به شما کمک می کند تا اجرای فعالیت ها را پیگیری کنید و پیامدهای ناشی از این اقدامات را نظارت کنید.
این اسلاید چارچوب نقشه های استراتژیک را نشان می دهد، که یک تاکتیک کسب و کار است که به شما اجازه می دهد تا همه افراد تیم را در مورد جهت استراتژیک موافق کنید و تیم ها را قادر می سازد تا ببینند که آنها در فرآیند پیاده سازی استراتژی کجا قرار دارند.
بررسی کلی
این بسته شامل چارچوب های زیر است: نوآوری باز، کارت امتیاز متعادل, برنامهریزی سناریو, شش جعبه، مدل کامپتانس اصلی، استراتژی بین المللی سازی، نقشه های استراتژی با داشبورد متعادل, مدل انتقال پل ها، چارچوب 7S مک کینزی, مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM), فکر کردن به موقع/نحیف، تحلیل SWOT, نظریه X و نظریه Y, نظریه گزینه های واقعی، شبکه مدیریتی، کانواس مدل کسب و کار، اکوسیستم کسب و کار، تغییر مهندسی اجتماعی، فرآیند جمع سپاری، ماتریس رشد آنسوف، Stakeholder Analysis, معیارسنجی، موجودیت سبک یادگیری، نظریه جریان، مدل بلوغ توانایی افراد، رشد تکاملی سازمان ها، روش ستاره، یادگیری و آموزش با چارچوب ADDIE, Scrum Process, مدل هماهنگی استراتژیک, ارزش حاضر خالص، مدل پنج ستاره، تجزیه و تحلیل ارزش بر اساس برآورد، مدل KANO، مدل SECI، سیرکومپلکس بین فردی، مدل خرید-شبکه، موجودیت نوآوری تطبیقی، مدل کامپتانس SHRM، استراتژی ساختن، پنج دانش Senge، مدل HR Ulrich و DELPHI.
Companies can implement the Core Competence Model in their operations by first identifying their core competencies. These are the unique strengths and abilities that differentiate the company from its competitors. Once identified, these competencies should be nurtured and developed. The company should focus its resources on these areas and integrate them into its business strategy. This will allow the company to leverage its strengths to gain a competitive advantage. It's also important to continually reassess and update these competencies as the business environment changes.
The Six Boxes framework is a performance management model that has been effectively applied in various organizations. However, specific case studies are not mentioned in the provided content. For detailed case studies, you may refer to the official Six Boxes website or academic resources. Some known applications include its use in sales performance improvement at a major telecommunications company and in enhancing the efficiency of healthcare services in a hospital setting.
View all questions
Ask follow up
کاربرد
در مقاله، مورد برای ایجاد یک چارچوب استراتژیک برنده، فوربس به چهار دلیل برتر برای نیاز کسب و کارها به یک چارچوب استراتژیک برنده نگاه می کند:
شما استراتژی ندارید - داشتن بیانیه دیدگاه و بیانیه ماموریت همان استراتژی نیست. برای توسعه یک استراتژی قوی، ابتدا باید پاسخ های زیر را پیدا کنید: آرزوی برنده شما چیست؟ چگونه می توانید برنده شوید؟ توانایی های اصلی شما چیست؟ چه سیستم های مدیریتی در محل خود دارید؟ در غیر این صورت، با نداشتن استراتژی در محل، شما خطر ایجاد یک محیط نابسامان را ایجاد می کنید، که ممکن است منجر به تهدیدات و ناکارآمدی های بیشتر شود.
شما با روحیه اشتباهی عمل می کنید - ممکن است که شما با روحیه مشارکتی عمل کنید که به این معنی است که همه چیز را دقیقا مانند رقبای خود انجام می دهید. این روحیه منجر به کمبود تعهد، هیجان و شور در کسب و کار شما می شود. روحیه برنده به این معنی است که شما موقعیت رقابتی خود را به طور واضح برای مشتریان خود توضیح داده اید.
شما سعی می کنید همه چیز برای همه باشید - این رویکرد تقریبا بدون شک به سازمانی ناکارآمد منجر می شود. "رهبری استراتژیک درباره انجام برخی کارها و عدم انجام دیگری است. [...] تمرکز بر انجام چند کار خوب منجر به رشد بیشتر می شود،" مقاله می خواند.
برنامه ریزی استراتژیک سنتی شما ضعیف است - سازمان ها زمان زیادی را برای شناسایی اهداف و اهداف صرف می کنند، بدون اینکه بر آنها عمل کنند. به عنوان مثال، مقاله درباره یک مدیر اجرایی صحبت می کند که می خواست سازمان خود را رشد دهد، اما وقتی با سوالات سختی که در بالا ذکر شد، مواجه شد، متوجه شد که شرکت درکی از اینکه رشد در واقع یک نتیجه یا تاکتیک است، ندارد. وقتی چارچوب استراتژیک برنده پیاده سازی شد، شرکت سه خط محصولی را که تمرکز را از فرایندهای کسب و کار اصلی منحرف می کرد، تعطیل کرد. این حرکت منجر به افزایش کارایی و درصد بستن بیشتر شد، که به نوبه خود منجر به سه برابر رشد بیشتر نسبت به سال قبل شد.
آمار
پلتفرم راه حل های برنامه ریزی استراتژیک، Cascade، برخی از نظرات جالب و تا حدی نگران کننده در مورد پیاده سازی استراتژی کسب و کار منتشر کرده است.در اینجا برخی از یافته های کلیدی وجود دارد:
50% از رهبران اجرای استراتژی را به اندازه استراتژی اهمیت می دهند
68% از مدیران معتقدند که سازمان آنها در توسعه یک استراتژی خوب عمل می کند
61% از رهبران موافقند که کسب و کارهای آنها اغلب با مشکل در پلی بین تدوین استراتژی و اجرای آن مواجه هستند
67% از رهبران معتقدند که سازمان آنها در تدوین استراتژی خوب عمل می کند و فقط 47% معتقدند که سازمان آنها در اجرای یک استراتژی موفق است
فقط 2% از رهبران می گویند که احساس اطمینان می کنند که 80-100% از اهداف استراتژیک خود را بدست خواهند آورد
33% از رهبران سازمان خود را در اجرای یک استراتژی ضعیف یا بسیار ضعیف ارزیابی می کنند
50% از رهبران فکر می کنند که اجرا به اندازه استراتژی اهمیت دارد
67% از استراتژی های خوب تدوین شده به دلیل اجرای ضعیف شکست خوردند
40% می گویند که شرکت آنها در بازگرداندن درس های موفقیت آمیز از اجرای استراتژی به تدوین استراتژی خوب یا عالی است
در 49% از سازمان ها، رهبران فقط یک روز در ماه را برای بررسی اجرای استراتژیک خود صرف می کنند