Download, customize, and translate hundreds of business templates for free
Go to dashboard to download stunning templates
Downloadآیا ساعتهای کاریتان روز به روز بیشتر میشود ولی هیچ چیز برای نشان دادن ندارید، یا با مشکل مواجه هستید تا بعد از پرداخت همه قبوض، مقداری پول برای پسانداز داشته باشید؟ رابرت کیوساکی، نویسنده کتاب محبوب Rich Dad's Cashflow Quadrant: Rich Dad's Guide to Financial Freedom، توضیح میدهد که چگونه هر کسی میتواند به سمت دیگر چهارگانه Cashflow حرکت کند و با استقلال مالی به عنوان صاحب کسب و کار یا سرمایهگذار، شکوفایی کند.
Questions and answers
این خلاصه کتاب را بخوانید تا رویکرد جدیدی به ثروت و مدیریت ریسک کشف کنید و یادگیریهای خود را در زندگی واقعی اعمال کنید تا با گامهای کوچک شروع کنید که در نهایت میتواند منجر به داراییهای قابل توجه شود.
چهارگانه جریان نقدی افراد را بر اساس منبع پولشان طبقه بندی می کند - کارمند، خودکار، صاحب کسب و کار یا سرمایه گذار. بیشترین آزادی از داشتن یک کسب و کار که دیگران برای شما کار می کنند یا یک سرمایه گذار که پول را برای ساختن پول بیشتر استفاده می کند، حاصل می شود. شما می توانید از بودن یک کارمند یا خودکار به یک صاحب کسب و کار یا سرمایه گذار تبدیل شوید، اگر ایده های خود را در مورد پول و ریسک تغییر دهید. یک برنامه برای کنترل عادت های خرج کردن خود را طراحی کنید و بدهی ها و بدهی های خود را به حداقل برسانید. در حد توان خود زندگی کنید و هر ماه مقدار کمی را ذخیره کنید. آموزش مالی بگیرید و یک کارشناس در حل یک مشکل کسب و کار خاص شوید.تمرکز خود را بر روی ساخت دارایی هایی که درآمد طولانی مدت یا غیرفعال تولید می کنند قرار دهید. به سمت هدف خود گام به گام حرکت کنید. از مربیان کمک بگیرید، از ناکامی های خود یاد بگیرید و به خودتان اعتماد کنید.
Questions and answers
در دوران رشد، پدر تحصیل کرده Kiyosaki پیشنهاد کرد که او به سمت چهارگانه E یا S هدف گذاری کند. اما پدر او که عمر خود را در این چهارگانه ها سپری کرد، همیشه نسبتاً فقیر بود. از طرف دیگر، بهترین دوست Kiyosaki پدری داشت که از دبیرستان اخراج شده بود اما به چهارگانه B و I رسید و ثروتمند بود. این "پدر ثروتمند" بود که چهارگانه Cashflow را توضیح داد.
Questions and answers
در ساده ترین حالت، چهارگانه Cashflow راهی برای دسته بندی افراد بر اساس منبع پول آنها است: E، S، B یا I.
E نمایانگر یک کارمند است، کسی که با داشتن شغل پول می برد. S نمایانگر کسی است که خودش پول می برد. B نمایانگر کسب و کار است، یعنی کسی که شرکت یا سیستمی را متعلق به خود دارد که پول برای او تولید می کند. و I نمایانگر یک سرمایه گذار است، کسی که از سرمایه گذاری های مختلف خود پول می برد.
ما همه حداقل در یکی از این چهارگانه ها قرار داریم و اعضای هر چهارگانه ای ویژگی های مشترکی دارند و نقاط قوت و ضعف متفاوتی دارند. شما می توانید در هر یک از چهار چهارگانه آزادی مالی پیدا کنید و می توانید در هر یک از آنها ثروتمند یا فقیر باشید، اما مهارت های خاص مورد نیاز در چهارگانه B یا I به شما کمک می کند تا به سرعت به آزادی مالی برسید.
Questions and answers
کارمند
کارمند ارزش امنیت را بالاتر از همه چیز قرار می دهد. آنها از احساس ترس که با عدم اطمینان اقتصادی همراه است، متنفرند. کارمند می تواند یک سرایدار یا مدیرعامل باشد - این نیست که آنها چه کاری انجام می دهند که تعریف می کند، بلکه اینکه آنها به دنبال امنیت یک توافق قراردادی طولانی مدت هستند. کارمند معمولاً بر درآمد تمرکز دارد، نه بر دارایی ها و در یک سیستم که توسط شخص دیگری ایجاد شده است، درآمد کسب می کند.
Questions and answers
خودکار
شخص خودکار دوست دارد که خودش رئیس باشد و نمی خواهد درآمد او وابسته به دیگران باشد. آنها انتظار دارند که اگر بیشتر کار کنند، بیشتر پرداخت شوند و در مورد پول خود بسیار مستقل هستند. بر خلاف E، S با ترس با جستجوی امنیت پاسخ نمی دهد، بلکه با گرفتن کنترل و انجام آن خودش پاسخ می دهد. S اغلب یک کمال گرای سخت گیر است که ارزش استقلال و احترام به عنوان یک متخصص در زمینه خود را قرار می دهد. یک S در واقع یک شغل را متعلق به خود می داند و سیستمی است که پول تولید می کند.
Questions and answers
به بسیاری از اشکال، این چهارگانه خطرناک ترین است. نرخ شکست بالا است و موفقیت به معنای کار کردن سخت تر و طولانی تر است. در سطح ملی، نه از ده کسب و کار از این نوع در پنج سال اول شکست می خورند، بیشتر به دلیل کمبود تجربه و سرمایه. S حکیمانه کسب و کار خود را در اوج فروش می کند، قبل از اینکه انرژی خود را از دست بدهد، به کسی با انرژی و پول، سپس درآمد حاصل را می گیرد و چیز جدیدی را شروع می کند. کلید موفقیت در چهارگانه S دانستن زمان خروج است.
صاحب کسب و کار
بر خلاف فردی که خودش کار می کند، صاحب کسب و کار نمی خواهد همه چیز را خودش انجام دهد، بلکه می خواهد خود را با دیگرانی که کار می کنند احاطه کند. هنری فورد نمونه ای برجسته از یک کسب و کار در چهارچوب B است. داستانی که اغلب تعریف می شود در مورد این است که چه اتفاقی افتاد وقتی برخی از متفکران فورد را محکوم کردند و گفتند او چیز زیادی نمی داند. فورد به آنها چالش کرد که بیایند و هر سوالی که دوست دارند از او بپرسند. متفکران چندین سوال از او پرتاب کردند. وقتی کارشان تمام شد، او دستیاران باهوش ترین خود را فراخواند تا پاسخ ها را بدهند. او به متفکران گفت که او باهوش ترین افراد را استخدام کرده است تا پاسخ ها را بیابند تا ذهن او برای انجام وظایف مهم تری مثل تفکر، آزاد باشد.
Questions and answers
تفاوت بزرگ بین S و B این است که یک B موفق می تواند برای یک سال از کسب و کار خود دور شود و بیابد که هنوز به صورت سودآور در حال اجرا است. B یک سیستم را متعلق یا کنترل می کند که پول می سازد. به عنوان مثال، بسیاری از مردم باور دارند که می توانند برگر بهتری از مک دونالد تهیه کنند. اما مک دونالد فقط در مورد برگر نیست، بلکه در مورد سیستمی است که برگر را تهیه و سرو می کند. بیل گیتس محصول بزرگی را ساخت نکرد، او محصول دیگری را خرید و یک سیستم قدرتمند جهانی را در اطراف آن ساخت.
سرمایه گذار
سرمایه گذار با پول پول می سازد. چهارچوب I محل بازی ثروتمندان است، جایی که پول به ثروت تبدیل می شود. در چهارچوب I، پول برای شما کار می کند.
انواع سرمایه گذاران
برخی از اشکال سرمایه گذاری، مانند تحصیل یا پس انداز پول در یک برنامه بازنشستگی، واقعاً در چهارچوب I جای ندارند. بلکه چهارچوب I در مورد سرمایه گذاری هایی است که در طول سال های کاری شما درآمد مداوم ایجاد می کنند. به طور ایده آل، همه باید بخشی از پول خود را در چهارچوب I قرار دهند، جایی که می تواند پول بیشتری بسازد.
Questions and answers
بسیاری از مردم از شروع سرمایه گذاری می ترسند زیرا از ریسک می ترسند. آنها می خواهند با نگه داشتن پول خود در بانک یا سپردن تصمیمات به یک مدیر سرمایه گذاری حرفه ای، امن بازی کنند. اما، بیشتر این "کارشناسان" خود در چهارچوب E هستند، که برای یک حقوق کار می کنند. همانطور که وارن بافت گفته است، "وال استریت تنها مکانی است که مردم با رولز رویس به آنجا می روند، تا از کسانی که با مترو می آیند، مشورت بگیرند."
Questions and answers
"سرمایه گذاری" در یک برنامه بازنشستگی به این معنی است که شما پول خود را برای سال ها نمی بینید. کسی که در چهارچوب سرمایه گذار قرار دارد پول خود را پارک نمی کند، بلکه آن را به سرعت بازیابی می کند و دوباره آن را کار می اندازد. بسیاری از سرمایه گذاران در بازار سهام امروز E و S هستند که به تعریف، به دنبال امنیت هستند، و به مفاهیمی مانند تنوع سرمایه گذاری می اندیشند. اما همانطور که وارن بافت می گوید، "تنوع سرمایه گذاری راهی است برای نکردن زیان، نه راهی برای ساختن پول." استراتژی بهتر، او می گوید، تمرکز بر چند سرمایه گذاری است، نه تنوع سرمایه گذاری.
دارایی ها و بدهی ها
کلید موفقیت به عنوان یک سرمایه گذار موفق یادگیری چگونگی مدیریت ریسک است.شما باید یک آموزش مالی دریافت کنید تا بتوانید با ذهن خود سرمایه گذاری کنید، نه با چشمان یا احساسات خود. برای مثال، هوش مالی به معنای شناخت این است که وام مسکن دارایی نیست؛ بلکه بدهی است، بدهی ای که باید پرداخت شود. وام مسکن شما دارایی برای بانک است، نه برای شما. حتی اگر وام مسکن خود را پرداخت کنید، خانه شما هنوز دارایی نیست - باید نگهداری شود و شما باید مالیات بر املاک را برای آن پرداخت کنید. املاک و مستغلات فقط در صورتی دارایی است که درآمد ایجاد کند از طریق جریان نقدی مثبت.
پس انداز شما دارایی است، اما هر بدهی بدهی است. بیشتر مردم باور دارند که طلا دارایی نهایی است، اما همانطور که مربی پدر ثروتمند Kiyosaki گفت، "حتی طلا فقط در صورتی دارایی است که شما آن را با قیمت کمتر از قیمت فروش خود بخرید."
بهترین مسیر
مسیر ایده آل به استقلال مالی این است که از مربع E یا S به مربع B حرکت کنید، و از آنجا به مربع I. یک B موفق مالی مهارت ها، زمان و پول را برای حمایت از بالا و پایین های I خواهد داشت.
هدف مربع B این است که یک سیستم را متعلق داشته باشید و افرادی کار کنند که این سیستم را برای شما کار کنند. سه راه اصلی برای این کار وجود دارد. اولین راه شرکت سنتی C است، که شما سیستم خود را توسعه می دهید. دومین راه خرید یک سیستم موجود به صورت فرانچایز است - این می تواند برای کسی با روحیه S که می خواهد کار خود را انجام دهد، سخت باشد اما هنوز راهی برای یادگیری زیاد در مورد اجرای یک کسب و کار است. سومین راه بازاریابی شبکه ای یا بازاریابی توزیع مستقیم است، که شما بخشی از یک سیستم موجود می شوید. این می تواند راه خوبی برای تولید درآمد کافی برای شروع سرمایه گذاری باشد؛ فقط مطمئن شوید که یک سازمان بازاریابی شبکه ای را انتخاب کنید که بر روی آموزش شما و کمک به موفقیت شما تمرکز دارد، و رکورد ثابت و برنامه mentorship قوی دارد.
سخت ترین بخش در مهاجرت از سمت چپ مربع، سمت E و S، به سمت راست، سمت B و I، تغییر نگرش شما در مورد دریافت پول است.
سمت خطرناک مربع
سمت چپ مربع سمت خطرناک است. به عنوان یک E، شما برای درآمد خود به دیگران وابسته هستید. اگر شما آموخته مالی نیستید، شما به نظر دیگران وابسته هستید.
سمت راست سمت امن مربع است. با یک سیستم امن که پول را برای شما تولید می کند، نیازی به نگرانی از از دست دادن شغل خود ندارید؛ اگر شما می خواهید پول بیشتری داشته باشید، سیستم را گسترش می دهید و افراد بیشتری را استخدام می کنید.
بازی Monopoly را بازی کنید
هر وقت مردم از Kiyosaki راز ثروتمند شدن او را می پرسند، او پاسخ می دهد که او در کودکی بازی Monopoly را بازی کرده است. این بازی به او آموخت که راه برد این است که چهار خانه سبز بخرید و سپس برای یک هتل بزرگ قرمز معامله کنید. همین قاعده در زندگی او کار کرد.وقتی بازار املاک و مستغلات در وضعیت بدی بود، نویسنده و همسرش با پول محدودی که داشتند، تا جایی که میتوانستند خانههای کوچکی را خریداری کردند. وقتی بازار بهبود یافت، آنها خانههای بزرگتری را خریداری کردند - حالا، جریان نقدینگی از هتل بزرگ قرمزشان، آپارتمانها و واحدهای انبار کوچک، هزینه سبک زندگی آنها را تامین میکند.
برای حرکت از سمت چپ چهارگانه Cashflow به سمت راست، چیزی که باید تغییر کند، کاری نیست که شما انجام میدهید بلکه نحوه فکر کردن شماست. سخت کار کردن برای پولی که سپس آن را صرف خرید کالا میکنید، شما را ثروتمند نمیکند؛ بلکه شما را خسته میکند. کیوساکی سالها به طور متواضع زندگی کرد، سخت کار کرد نه برای پرداخت صورتحسابها بلکه برای اکتساب داراییها.
وقتی کسی درباره حرکت از سمت چپ چهارگانه به سمت B یا I فکر میکند، کیوساکی به آنها میگوید که با خانههای سبز کوچک شروع کنند؛ وقت خود را بگیرند و فقط پس از اینکه اعتماد به نفس و تجربهای کسب کردند، به هتلهای قرمز بزرگ بروند.
به طور منطقی فکر کنید
پول احساسی است. فقط به بازار سهام نگاه کنید، جایی که طمع و ترس حاکم هستند. در مورد پول، فکر کردن احساسی را متوقف کنید؛ روی آنچه احساس میکنید تمرکز نکنید و به خصوص روی آنچه میترسید. به یاد داشته باشید، شکست حتمی است. در نهایت، شما دیگر نگران شکست نخواهید بود زیرا میفهمید که همیشه میتوانید دوباره برخیزید.
مردم به خصوص ترس از باخت دارند - آنها یک سهم را با 20 دلار خریداری میکنند، سپس آن را با 30 دلار میفروشند زیرا از از دست دادن سود خود میترسند؛ اما اگر آنها برای مدت طولانیتری نگه داشته بودند، سهم به 100 دلار یا بیشتر میرسید. همان افراد همچنین یک سهم 20 دلاری را هنگامی که به 5 دلار کاهش مییابد، نگه میدارند و امیدوارند قیمت برگردد.
یک برنده رویکرد متفاوتی دارد - به محض اینکه سهم شروع به کاهش میکند، آنها میفروشند و زیان خود را میپذیرند. وقتی سهم در حال افزایش است، آنها تا زمانی که میدانند به اوج رسیده است، نگه میدارند. به عبارت دیگر، کلید برای تبدیل شدن به یک سرمایهگذار بزرگ، عمل کردن به طور منطقی و بیطرف بودن در برابر برد و باخت است.
Questions and answers
کیوساکی تاکید میکند که شروع تغییر خود به سوی موفقیت مالی با گامهای کوچک: "شما باید قبل از دویدن، قدم بزنید." اما همچنین مهم است که شعار نایکی را به یاد داشته باشید، "فقط انجامش بده." هدف بزرگ خود را طراحی کنید، سپس شروع به گرفتن گامهای کوچک برای رسیدن به آن کنید، در حالی که تا حد ممکن خود را آموزش میدهید.
Questions and answers
گام 1: به کسب و کار خودتان مراقبت کنید
با شناخت بیانیه مالی شخصی خود شروع کنید. بنویسید که در پنج سال آینده میخواهید از نظر مالی کجا باشید و یک هدف کوتاه مدت کوچکتر از آنجا که میخواهید در یک سال باشید. مطمئن شوید که اهداف شما واقعبینانه هستند. به عنوان مثال، "در پنج سال، میخواهم درآمد ماهانه خود را از داراییها به $xx افزایش دهم. در یک سال، میخواهم بدهیهای خود را $xx کاهش دهم."
یک صورتحساب درآمد برای خود تهیه کنید که منابع فعلی درآمد و هزینه های شما را نشان می دهد؛ و یک برگه ترازی که تمام دارایی های شما (پس انداز، سرمایه گذاری، املاک و اراضی و غیره) و بدهی ها (وام مسکن، وام ها و غیره) را فهرست می کند.
گام دوم: جریان نقدینگی خود را کنترل کنید
به صورتحساب های مالی گام اول خود نگاه کنید. کدام بخش از چهارگانه جریان نقدینگی درآمد شما امروز را تشکیل می دهد؟ کدام بخش می خواهید بیشترین درآمد شما را در پنج سال آینده تشکیل دهد؟ حالا، برنامه مدیریت جریان نقدینگی دو بخشی خود را تهیه کنید.
اول، درصدی از هر حقوق را در یک حساب پس انداز سرمایه گذاری قرار دهید و هیچ یک از آن را دوباره بیرون نبرید تا زمانی که آماده سرمایه گذاری هستید.
سپس، بر کاهش بدهی مصرف کننده تمرکز کنید. فقط یک یا دو کارت اعتباری را هر ماه استفاده کنید و همیشه هزینه های جدید را هر ماه پرداخت کنید. بفهمید چگونه می توانید ماهیانه 150 تا 200 دلار اضافی تولید کنید و این مبلغ را برای پرداخت مانده بدهی یکی از کارت های اعتباری خود استفاده کنید. هنگامی که بدهی اولین کارت را پرداخت کردید، به کارت بعدی بروید. هنگامی که تمام بدهی مصرف کننده شما پرداخت شده است، همین کار را با پرداخت های خودرو و خانه انجام دهید - بیشتر مردم می توانند این کار را در مدت پنج تا هفت سال انجام دهند. هنگامی که بدهی آزاد شدید، مبلغ ماهیانه ای که برای بدهی آخر خود هزینه می کردید را بگیرید و پول را برای سرمایه گذاری هایی که ستون دارایی شما را افزایش می دهد، قرار دهید.
گام سوم: تحصیل کنید
تفاوت بین دارایی و بدهی را بیاموزید. در ساده ترین حالت، دارایی چیزی است که باعث می شود جریان نقدینگی به جیب شما برود؛ بدهی باعث می شود جریان نقدینگی از جیب شما خارج شود.
هر هفته پنج ساعت را صرف یک یا چندین کار زیر کنید: بخش تجاری روزنامه خود و Wall Street Journal را بخوانید، اخبار مالی را در تلویزیون یا رادیو بشنوید، وب سایت های مالی، مجلات و خبرنامه ها را بخوانید و به سمینارهای سرمایه گذاری و آموزش مالی بروید.
گام چهارم: یاد بگیرید چگونه مشکلات را حل کنید
سرمایه گذاران آموخته نشده مالی به دنبال "کارشناسان" هستند تا به آنها بگویند در چه چیزی سرمایه گذاری کنند، در حالی که سرمایه گذاران آموخته کارشناس حل یک نوع خاص از مشکل می شوند. به عنوان مثال، بیل گیتس کارشناس حل مشکلات بازاریابی نرم افزار است. وارن بافت کارشناس حل مشکلات تجارت و بازار سهام است. کیوساکی و همسرش کارشناس حل مشکلات در مسکن آپارتمانی هستند.
ادامه دهید تا آموخته شوید. به عنوان مثال، اگر بر روی مسکن آپارتمانی تمرکز دارید، به دنبال تابلوهای فروش در منطقه خود بگردید. با دفتر فروش تماس بگیرید و در مورد اجاره فعلی املاک و هزینه های نگهداری و انواع مالیاتی که در دسترس هستند، سوال کنید. تمرین کنید تا بتوانید صورت جریان نقدینگی ماهیانه برای هر املاک را محاسبه کنید. هر هفته به سمینارها و کلاس های مالی بروید و خبرنامه های سرمایه گذاری را مطالعه کنید. شرکت هایی را که توسط کارگزاران سهام توصیه شده اند، تحقیق کنید و در نظر بگیرید که یک حساب معاملاتی باز کنید تا بتوانید سرمایه گذاری های کوچکی انجام دهید.با دلالان تجاری در منطقه خود ملاقات کنید و ببینید چه چیزی برای فروش است. به نمایشگاه های تجاری بروید تا ببینید چه فرانچایزها یا شرکت های بازاریابی شبکه ای در منطقه شما موجود است.
Questions and answers
گام 5: جستجوی مربیان
مربی پدر ثروتمند کیوساکی به او آموخت که روی درآمد غیرفعال تمرکز کند و وقت خود را صرف خرید دارایی هایی کند که درآمد غیرفعال یا بلند مدت باقی مانده را فراهم می کنند. به یاد داشته باشید، بیشتر افرادی که مشاوره مالی می دهند خود در چهار گوش E یا S گیر کرده اند، بنابراین مربیان خود را با دقت انتخاب کنید. به دنبال افرادی در چهار گوش سرمایه گذاری و تجارت بگردید.
گام 6: از ناامیدی رشد کنید
انتظار داشته باشید که ناامید شوید و یک مربی در دسترس داشته باشید تا کمک کند وقتی بحران مالی دارید. به خودتان مهربان باشید - شما چیز جدیدی یاد نخواهید گرفت اگر خودتان را برای هر ناامیدی مجازات کنید.
بالاتر از همه، اقدام کنید! شما نمی توانید رشد کنید مگر اینکه شروع به عمل کنید - پیشنهاداتی برای املاک و مستغلات بدهید، به یک شرکت بازاریابی شبکه ای بپیوندید، یا سهامی را که تحقیق کرده اید بخرید. فقط به یاد داشته باشید که با گام های کوچک شروع کنید و بدانید که اشتباه کردن راهی است که شما یاد خواهید گرفت.
Questions and answers
گام 7: به خودتان اعتماد کنید
به شک و ترس های خود گوش دهید، سپس عمیقاً برای پیدا کردن حقیقت واقعی بکاوید. شاید به خودتان بگویید: "من خیلی خسته هستم تا چیز جدیدی یاد بگیرم." اما حقیقت واقعی این است: "اگر چیز جدیدی یاد نگیرم، حتی خسته تر خواهم شد." حقیقت عمیق تر این است: "اگر چیز جدیدی یاد بگیرم، دوباره از زندگی هیجان خواهم کرد."
Go to dashboard to download stunning templates
Download