داستان Theranos معادل Silicon Valley از رسوایی Enron است که شامل ادعاهای جسورانه، ارزش گذاری های بالا، کلاهبرداری از سرمایه گذاران و حکومت شرکتی وحشتناک است. Theranos قول داد که با انجام صدها آزمایش بر روی یک قطره خون بدون درد، بهداشت و درمان را انقلابی کند.
در سال 2015، Theranos یک یونیکورن با ارزش 9 میلیارد دلار بود. تا سال 2018، شرکت تعطیل شد و الیزابت با ممنوعیت ده ساله از خدمت به عنوان یک مدیر عامل شرکت عمومی مواجه شد. Theranos به عنوان یک داستان هشدار دهنده از آنچه می تواند با رویکرد 'تقلب تا زمانی که موفق شوید' در ساخت یک شرکت اشتباه برود، مطرح می شود. بیابید که پشت نمای وعده ها چه اتفاقی افتاد در Bad Blood.
الیزابت هولمز در سن ده سالگی تصمیم گرفت تا یک کارآفرین میلیاردر شود، هدفی که والدینش به شدت آن را تشویق میکردند. برای دستیابی به این هدف، او متقاعد شد که باید فناوریای ایجاد کند که زندگی افراد را تغییر دهد. استنفورد گزینهای آشکار برای یک دانشآموز با استعداد با رویاهای کارآفرینی بود. با سابقه تحصیلی عالی خود، الیزابت به عنوان یک دانشجوی برگزیده رئیس جمهور به استنفورد پذیرفته شد. در استنفورد، او به دورههای چنینگ رابرتسون در مهندسی شیمی و دستگاههای کنترل تحویل دارو علاقهمند شد. او همچنین شروع به کار در آزمایشگاه او تحت شاناک روی، یک دانشجوی دکتری رابرتسون کرد.
الیزابت تابستان 2003 را در موسسه ژنومیک سنگاپور به عنوان کارآموز سپری کرد. در حالی که با استفاده از سرنگها و مواد آزمایشی بینی برای آزمایش بیماران برای بیماری SARS، او متقاعد شد که باید راه بهتری وجود داشت. با بازگشت او، او برای پنج روز متوالی بدون توقف کار کرد تا یک درخواست اختراع برای یک پچ بازو که میتواند شرایط پزشکی را تشخیص دهد و دوزهای مناسب دارو را اداره کند، ارائه دهد. وقتی چنینگ رابرتسون آن را دید، از انگیزه و خلاقیت او در ترکیب قطعات مختلف علم و مهندسی تحت تأثیر قرار گرفت. او او را تشویق کرد تا تحصیلات خود را رها کند و یک کسب و کار جدید راهاندازی کند. الیزابت شرکت استارتاپ خود را به نام Real-Time Cures تأسیس کرد، که بعداً نام آن را به Theranos تغییر داد. چنینگ رابرتسون به هیئت مدیره پیوست و شاناک روی اولین کارمند شد. تیم دراپر، سرمایهگذار معروف، 1 میلیون دلار سرمایهگذاری کرد. او به سرمایهگذاران ایده Therapatch را معرفی کرد، یک نوع پچ که میتواند خون را بدون درد بکشد، آن را تجزیه و تحلیل کند و دوز مناسب دارو را تحویل دهد. خواندنها فوراً به دکتر ارسال میشدند. تا سال 2004، Theranos 6 میلیون دلار جمعآوری کرد.
شوناک به سرعت دریافت که ساخت چنین پچی تقریباً به دلیل چالش های مهندسی که ارائه می داد، غیرممکن است. آنها ایده را برای یک سیستم کارتریج و خواننده کنار گذاشتند. نمونه خون در یک کارتریج به شکل کارت کشیده می شد و در یک خواننده قرار می گرفت که خون را تجزیه و تحلیل می کرد و نتایج آزمایش را تولید می کرد. نتایج آزمایش به پزشکانی که می توانستند دوزهای تغییر یافته را تجویز کنند، پخش می شد. این کار زمان لازم برای ایجاد تغییرات در دوزهای دارو را به شدت کاهش می داد. الیزابت رویای قرار دادن آنها در خانه های بیماران را داشت. با این حال، مهندسی این نسخه ساده شده هنوز بسیار دشوار بود. پس از 18 ماه، شوناک موفق شد یک نمونه اولیه که نام ترانوس 1.0 را داشت، بسازد.
ادموند کو برای مهندسی نمونه اولیه ترانوس 1.0 به محصول قابل تجاری سازی استخدام شد. الیزابت بر روی استفاده فقط از یک قطره خون بیمار برای انجام آزمایش ها و خواست که کارتریج در دست بیمار جا بگیرد، تاکید داشت. این تاکید بر کوچک سازی چالش های فنی جدی ایجاد کرد. مشکلات اد به دلیل فرهنگ سربستگی اطلاعاتی ترانوس که تیم مهندسی و تیم شیمی را از ارتباط با یکدیگر باز می داشت، پیچیده شد. او هرگز مطمئن نبود که آیا خطاها ناشی از کار شیمیایی اشتباه یا طراحی دستگاه اشتباه است.
همانطور که ماه ها می گذشت، الیزابت از سرعت کم عصبانی شد و خواست تیم های مهندسی را بیست ساعت و هفت روز در هفته اجرا کند. اد احساس کرد این کار تیم در حال حاضر تحت فشار او را بیش از حد بار می زند و از اجرای آن خودداری کرد. در طی ماه های بعد، او دید که مهندسان جدیدی استخدام می شوند که به او گزارش نمی دهند. یک تیم مهندسی موازی در حال شکل گیری بود تا هر دو تیم را با یکدیگر رقابت کند.
الیزابت با موفقیت فایزر را متقاعد کرد تا سیستم ترانوس را در یکی از آزمایش های بیماران خود در تنسی استفاده کند. بیماران دستگاه ترانوس 1.0 را در خانه های خود داشته و روزانه آزمایش خون انجام می دادند. نتایج با فایزر به اشتراک گذاشته می شد. روز قبل از اینکه الیزابت قرار بود بیماران و پزشکان را آموزش دهد، کارتریج ها و خواننده ها به درستی کار نمی کردند. اد شب را صرف تعمیر آنها کرد. وقتی او متوجه شد که مطالعه شامل بیماران مبتلا به سرطان مرگبار است، احساس کرد که دستگاه برای استفاده در یک مطالعه جدی بیش از حد ناقص است.
در ترانوس، رقابت بین تیم های مهندسی افزایش یافت. تیم دیگر به رهبری تونی نوژنت تصمیم گرفت رویکرد موجود را کنار بگذارد به نفع یک بازوی مکانیکی رباتیک که گام های یک شیمی دان را تقلید می کرد. به جای ساختن آن از ابتدا، تونی یک ربات توزیع کننده چسب تجاری را مهندسی مجدد کرد. دستگاه جدید به اندازه یک کامپیوتر رومیزی بود، اما هنوز می توانست در خانه های بیمار نصب شود. الیزابت این را ادیسون معرفی کرد و این جهت جدیدی برای ترانوس شد. بلافاصله، او شروع به دادن دمو ها با سیستم جدید کرد. این کار تونی را ناراحت کرد زیرا سیستم به سختی آزمایش شده بود.اد کو و تیم کامل او اخراج شدند. شوناک روی با جهت جدیدی که بسیار دور از دیدگاه اولیه بود، ناامید شد. او تصمیم گرفت که حرکت کند.
استیو جابز الهام بخش بزرگی برای الیزابت بود که ترانوس را "آیپاد بهداشت و درمان" نامید. در سال 2007، او برخی از کارکنان اپل را استخدام کرد، از جمله آنا آریولا که روی طراحی آیفون کار کرده بود. الیزابت می خواست ادیسون دارای عناصر طراحی اپل باشد، از جمله صفحه لمسی مشابه آیفون و محفظه خارجی شبیه به آیمک. آنا به زودی با فرهنگ فراگیر در ترانوس مشکل داشت. ترس الیزابت از افشای اطلاعات باعث شد ترانوس ارتباط آنلاین بین تیم ها را مسدود کند که منجر به از دست رفتن بهره وری زیادی شد. کارکنان مظنون بودند که ترانوس روی مکالمات و پست های رسانه اجتماعی آنها جاسوسی می کند. زمان ورود و خروج به شدت کنترل می شد. هنگامی که جلسات هیئت مدیره برگزار می شد، به کارکنان گفته می شد که از تماس چشمی با اعضای هیئت مدیره خودداری کنند. الیزابت از کارکنان خود وفاداری بی قید و شرط خواست و کسانی را که احساس می کرد به اندازه کافی وفادار نیستند، اخراج کرد. در طی دو سال، بیش از سی نفر اخراج شدند، به غیر از بیش از بیست عضو تیم مهندسی اد کو.
وقتی آنا از آزمایشات فایزر شنید، از الیزابت خواست تا آزمایشات را تا زمانی که مشکلات در سیستم ترانوس حل شوند، متوقف کند. الیزابت راضی نشد. آنا نگرانی های خود را با آوی توانیان که عضو هیئت مدیره ترانوس بود، به اشتراک گذاشت. آوی تا آن زمان شروع به داشتن نگرانی های خود در مورد ترانوس کرده بود. پیش بینی های درآمد خوش بینانه که الیزابت در جلسات هیئت مدیره به اشتراک گذاشت، هرگز محقق نشد. هر بار که او در مورد قراردادهای دارویی جزئیاتی را خواست، به او گفته شد که آنها تحت بررسی قانونی هستند. تاخیرهای مداومی در تولید دستگاه ها وجود داشت. وقتی الیزابت می خواست یک بنیاد برای اهداف مالیاتی تاسیس کند و برای اعطای ویژه سهام از هیئت مدیره اجازه خواست، آوی احساس کرد که این حکمرانیت شرکت خوبی نیست. الیزابت بنیاد را کنترل می کرد، سهم رای دهی او را افزایش می داد. الیزابت که از انتقادات آوی ناراحت شده بود، می خواست او از هیئت مدیره استعفا دهد.
این حادثه آوی را شوکه کرد و او شروع به بررسی اسناد ترانوس کرد که داشت. او ناهماهنگی های چشمگیر و تغییرات مداوم کادر را پیدا کرد. وقتی آوی این موضوع را با دون، رئیس هیئت مدیره، مطرح کرد، دون به او گفت که باید در نظر بگیرد استعفا دهد. شوناک روی قصد داشت سهام بنیانگذار خود را به الیزابت برگرداند. آوی متوجه شد که سهام با تخفیف 82 درصدی نسبت به دور آخر جمع آوری سرمایه فروخته می شوند. او تصمیم گرفت آنها را بخرد. به زودی، ترانوس با یک دعوای قضایی آوی را تهدید کرد. در فکر دوم، آوی تصمیم گرفت که نمی خواهد بیشتر از شرکت داشته باشد با توجه به آنچه در مورد آن می دانست. او یک نامه آخر به دون نوشت و از او خواست که به سایر اعضای هیئت مدیره در مورد مشکلات با ترانوس بگوید و استعفا داد.
تاد سوردی، مدیر فروش ترانوس، متوجه شد که پیش بینی های درآمد شرکت بسیار خیالی است. هر قرارداد با یک شرکت دارویی به شرطی بود که ترانوس بتواند نشان دهد سیستم تجزیه خون آن کار می کند. بدتر از این، دستگاه ها اغلب خراب می شدند. در طول یک نمایش برای نوارتیس، سه خواننده ادیسون همه پیام های خطا را نشان دادند. او نگرانی های خود را به دان لوکاس گفت و گفت که پیش بینی های درآمد بسیار بزرگتر از وضعیت ناقص محصول ترانوس بود. این بار دان شکایت را جدی گرفت. او یک جلسه اضطراری تشکیل داد و از الیزابت خواست که بیرون منتظر بماند. هیئت مدیره تصمیم گرفت که الیزابت برای رهبری شرکت خیلی تجربه کمی دارد و تصمیم گرفت که او را مجبور به استعفا کند. وقتی الیزابت فراخوانده شد تا مطلع شود، او موافقت کرد که نقص هایی وجود دارد و قول داد آنها را اصلاح کند. در طی دو ساعت بعد، او توانست اعتماد هیئت مدیره را بازیابی کند، به شکلی که حتی مدیران ارشد با تجربه هم سخت می یافتند که این کار را انجام دهند. یکی از اعضای هیئت مدیره به یاد داشت که "وقتی به پادشاه حمله می کنی، باید او را بکشی". در این مورد، ملکه زنده ماند. تاد در هفته بعد اخراج شد.
در سال 2009، رامش "سانی" بالوانی به عنوان معاون اجرایی ترانوس پیوست، نقشی که به طور مبهم تعریف شده بود و قدرت های گسترده ای داشت. سانی ثروت خود را از زمانی که CommerceBid.com، استارتاپی که با آن کار می کرد، توسط یک رقیب به مبلغ 232 میلیون دلار خریداری شد، به دست آورد. به عنوان مدیر فناوری، سانی 40 میلیون دلار درآمد کرد. وقتی الیزابت در روزهای تاثیرگذار استنفورد با سانی ملاقات کرد، او را به عنوان یک کارآفرین موفق دید. به زودی آنها درگیر رابطه عاشقانه شدند و الیزابت در سال 2005 به خانه او نقل مکان کرد. سانی عادت داشت ثروت خود را با رانندگی پورشه ها و پوشیدن لباس های گران قیمت نشان می داد.
در حالی که الیزابت به هیئت مدیره از استخدام او خبر داده بود، اما رابطه آنها را پنهان کرده بود و نقش او را کم ارزش نشان داده بود. سانی از روش مدیریتی مبتنی بر ترس و تهدید استفاده می کرد. کارمندان او را متکبر، بی ادب و تحقیر کننده می دانستند. اغلب او به مردم یادآوری می کرد که او به آنها لطف می کند که در ترانوس کار می کند در حالی که به پول نیاز ندارد. کارمندانی که او دوست نداشت با آزار و اذیت و فریاد های مکرر روبرو بودند. در نهایت، او آنها را "ناپدید می کرد"، عبارتی که کارمندان برای اخراج های مکرر سانی ابداع کردند.
الیزابت محسنت را یک گام جلوتر برد و برادرش کریستیان را استخدام کرد، یک تحلیلگر بدون سابقه در تشخیص پزشکی. کریستیان، به نوبه خود، چهار نفر از هم اتاقی های سابق خود را استخدام کرد که به زودی به عنوان "Frat Pack" شناخته شدند. هیچکدام از آنها تجربه قبلی در دستگاه های پزشکی نداشتند. با این حال، آنها با گذراندن ساعات طولانی در دفتر و انجام هر کاری که از آنها خواسته می شد، اعتماد الیزابت و سانی را بدست آوردند. سانی اینها را نشانه های کار سخت و "وفاداری" می دید. به زودی، آنها به جلساتی دعوت شدند که سایر کارمندان ارشد به آن دعوت نشده بودند.
همکاری با شرکت Pfizer به پایان رسید زیرا این شرکت از نتایج مطالعه اعتبارسنجی خوشحال نبود. دستگاه های Theranos دچار خرابی مکانیکی مکرر، خطاهای انتقال بی سیم و تحمل دمای ضعیف بودند. علاوه بر این، مشکلاتی نیز در نتایج آزمایش وجود داشت.
شیوع آنفولانزای خوکی در مکزیک توسط الیزابت و سانی به عنوان فرصتی عالی برای نشان دادن کاربرد Edison دیده شد. مدیر علمی ارشد در Theranos پیشنهاد ساخت مدل های ریاضی از نتایج آزمایش خون بیماران تازه آلوده برای پیش بینی مکان بعدی شیوع ویروس را داد. الیزابت از ارتباطات دوره Stanford خود در مکزیک استفاده کرد تا دو دستگاه خواننده Edison را به بیمارستان شهر مکزیک ارسال کند. سانی و یک همکار دیگر به مکزیک پرواز کردند تا بیماران را برای آنفولانزای خوکی آزمایش کنند. دستگاه های Edison به طور ناپایدار کار کردند و پیام های خطای مکرر و نتایج اشتباه تولید کردند. سانی همچنین به تایلند سفر کرد، که شیوع آنفولانزای خوکی بزرگی داشت، تا دستگاه های Edison را برای آزمایش راه اندازی کند. شایعاتی وجود داشت که این کار به طور قانونی انجام نشده است. همانطور که همه گیری تحت کنترل قرار گرفت، هر دو پروژه مکزیک و تایلند به تدریج از انرژی افتادند. Theranos دوباره تغییر مسیر داد، این بار از مدل سازی پیش بینی به آزمایش مصرف کننده یعنی انجام آزمایش های خون تجویز شده توسط پزشک برای بیماران
در سال 2010 Theranos شروع به جذب Walgreens کرد، یکی از بزرگترین زنجیره های داروخانه در آمریکا، با وعده اجرای آزمایش های خون در عرض چند دقیقه از چند قطره خون بیمار. تیم نوآوری Walgreens فوراً پتانسیل بزرگی در یک همکاری دید. هر دو شرکت توافق کردند که یک پروژه آزمایشی اجرا کنند که در آن خوانندگان Theranos در 30 تا 90 فروشگاه Walgreens در طول یک سال قرار می گیرند. Walgreens تعهد داد 50 میلیون دلار از کارتریج های Theranos را خریداری کند و 25 میلیون دلار به Theranos قرض دهد. این معامله به طور غیرمعمولی سریع برای شرکت محافظه کار انجام شد.
Hunter، یک متخصص در آزمایشگاه های بالینی، توسط Walgreens برای ارزیابی همکاری استخدام شد. Theranos ادعا کرد که یک آزمایشگاه تجاری آماده دارد که می تواند 192 آزمایش خون مختلف را با دستگاه های خود انجام دهد. در واقع، شرکت فقط یک آزمایشگاه تحقیقاتی داشت و Edison فقط می توانست یک مجموعه محدود از آزمایش ها را که immunoassays نامیده می شد انجام دهد. وقتی Hunter خواست آزمایشگاه را ببیند و یک آزمایش زنده روی دستگاه های Theranos انجام دهد، به طور مودبانه رد شد. برای تأیید قابل اعتماد بودن فناوری Theranos، Hunter خواست یک مطالعه بیمار انجام شود که در آن نتایج Theranos با نتایج بیمارستان Stanford مقایسه می شود. این بار دوباره به سرعت توسط الیزابت رد شد. Theranos ادعا کرد که فناوری آن توسط مدرسه پزشکی دانشگاه Johns Hopkins بررسی شده است. وقتی Hunter برای اسناد خواست، از دیدن یک نامه عمومی 2 صفحه ای با یک سلب مسئولیت صریح که می گفت این نامه تأییدی برای فناوری توسط Johns Hopkins Medicine نیست، شوکه شد.با ناراحتی از بررسی های هانتر، الیزابت و سانی مطمئن شدند که والگرینز او را از جلسات بعدی حذف کند. والگرینز از نشانه های قرمزی که هانتر برافراشت نادیده گرفت و با شراکت ادامه داد. یکی از دلایل اصلی این بود که ترس از اینکه رقیب آنها CVS با ترانوس مذاکره کند و آنها از نوآوری بی سابقه ای که در حال اتفاق افتادن بود، محروم شوند.
ترانوس همچنین با سیفوی، یکی از بزرگترین زنجیره های سوپرمارکت آمریکا، پیشرفت کرد. استیو برد، که سیزده سال شرکت را رهبری کرد، شهرت برجسته ای داشت. ترانوس خوب با شور و شوق او برای بهداشت و درمان هماهنگ شد و یک جریان درآمد جدید برای سیفوی وعده داد. قراردادی امضا شد که در آن سیفوی قرض 30 میلیون دلار به ترانوس می داد و کلینیک های جدیدی در داخل فروشگاه های خود می ساخت که مشتریان می توانستند خون خود را آزمایش کنند. سیفوی می توانست شریک انحصاری ترانوس در بخش سوپرمارکت باشد در حالی که والگرینز شراکت انحصاری برای داروخانه ها داشت.
با دو قرارداد بزرگ روی میز، ترانوس با یک مشکل جدید روبرو شد. به هر دو شرکت وعده داده شد که دستگاه های ترانوس می توانند صدها آزمایش خون را انجام دهند. در حقیقت، ادیسون فقط می توانست یک گروه محدودی از آزمایش ها را انجام دهد. ترانوس مهندسانی را استخدام کرد تا یک دستگاه جدید، مینی لب، را بسازند که قادر به انجام انواع مختلف آزمایش ها باشد. برای این کار، مینی لب نیاز به قطعات بسیار بیشتری نسبت به ادیسون داشت. در حالی که بیشتر قطعات تجاریاً در دسترس بودند، چالش های مهندسی از تمرکز الیزابت بر روی کوچک سازی ناشی می شد. به محض آماده شدن یک نمونه اولیه کم کارکرد، سانی شروع به سفارش قطعات برای صد مینی لب بر اساس نمونه اولیه کرد. یک تاسیسات تولید برای تولید اجاره شد. تیم های مهندسی از اینکه چگونه یک نمونه اولیه کم کارکرد به عنوان یک محصول تمام شده فرض شد، شوکه شدند. این می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد.
مراکز بهداشت و درمان سیفوی، که بیشتر شبیه به سونا بودند، در هشتصد فروشگاه با هزینه ای عظیم به مبلغ 350 میلیون دلار ساخته شدند. با این حال، تاخیرهای قابل توجهی از سوی ترانوس وجود داشت. در نهایت، یک اجرای بتا راه اندازی شد که در آن ترانوس آزمایش خون را در کلینیک بهداشت و درمان کارکنان سیفوی انجام داد. با این حال، هیچ دستگاهی در آنجا قرار نگرفت. نمونه ها برای آزمایش به دفتر ترانوس پیک موتوری شدند. خون با استفاده از هر دو سوزن انگشت و سوزن های حقنه ای کشیده شد، که بین پرسنل پزشکی سیفوی شک ایجاد کرد. نتایج، که قرار بود فوری باشند، بیش از دو هفته طول کشید و بسیاری از کارکنان نتایج اشتباهی دریافت کردند. سیفوی چشم پوشی به این نگرانی ها کرد.
در ترانوس، مینی لب ها آماده استفاده برای آزمایش نمونه های خون سیفوی نبودند. بنابراین آنها شروع به استفاده از تجزیه کننده های خون تجاری برای انجام آزمایش ها کردند. حتی در این صورت مشکلاتی پیش آمد. دستورالعمل های سازنده نادیده گرفته شد و لوله های کشیدن خون منقضی شده استفاده شد، که نتایج را به خطر انداخت. سیفوی، که از این مشکلات بی خبر بود، شروع به استخدام کارکنان برای مراکز بهداشت و درمان کرد.شرکت پیشبینی کرده بود که مراکز بهداشتی در سال 2012، 250 میلیون دلار درآمد خواهند داشت. اما تاخیرات باعث شد این اتفاق نیفتد. مراکز بهداشتی فضای املاک گرانبهایی را اشغال کرده بودند که میتوانست برای کاربردهای دیگر استفاده شود.
Theranos سعی داشت تا از فناوری خود در نیروهای مسلح استفاده کند. وقتی الیزابت با جیمز ماتیس، رئیس فرماندهی مرکزی آمریکا، ملاقات کرد، از اینکه چگونه آزمایش فوری Theranos میتواند در میدان نبرد جانها را نجات دهد، صحبت کرد. او که علاقهمند شد، از کارکنان خود خواست تا یک آزمایشگاه میدانی برای دستگاههای Theranos در نظر بگیرند. اما نیروهای مسلح دریافتند که نمیتوانند دستگاههای Theranos را مستقر کنند زیرا آنها توسط FDA تأیید نشده بودند. یک توافقنامه به دست آمد. آزمایشهای Theranos برای سربازان زخمی استفاده نمیشدند. به جای آن، از دستگاهها برای تأیید نتایج تولید شده توسط روشهای آزمایش معمول استفاده میشد. اما تا زمان بازنشستگی ژنرال ماتیس در سال 2013، Theranos حتی مطالعه را شروع نکرده بود.
برای آمادهسازی یک کمپین تبلیغاتی برای راهاندازی خدمات آزمایش Theranos در فروشگاههای Walgreens و Safeway، الیزابت آژانس تبلیغاتی Chiat\Day را استخدام کرد. این آژانس انتخاب شد زیرا سالها نماینده Apple بود. از پاییز 2012 تا بهار 2013، آژانس روی همه چیز از ایجاد هویت برند تا ساخت یک وبسایت جدید برای Theranos کار کرد. آنها تصمیم گرفتند که بهترین تصویر برای Theranos، 'nanotainer'، یک ویال کوچکی است که Theranos طراحی کرده بود تا خون از انگشتان را جمعآوری کند. برای هماهنگی با تصویر، تیم این شعار را ارائه داد: "یک قطره کوچک همه چیز را تغییر میدهد".
بزودی کارکنان آژانس با مشکلات Theranos روبرو شدند. این مشکلات شامل اغراق در امر محرمانگی بود. مواد ارائه شده توسط Theranos باید در یک اتاق قفل شده نگهداری میشد که فقط به افرادی که توافقنامه محرمانگی امضا کرده بودند، دسترسی داشت. الیزابت میخواست مواد تبلیغاتی ادعاهای جریان دار را حمل کنند. یکی از این ادعاها این بود که میتوان 800 آزمایش را بر روی یک قطره خون انجام داد. ادعای دیگر این بود که آزمایشهای Theranos توسط FDA تأیید شده است، که این حقیقت نبود. مدیران Chiat\Day نگران این ادعاهای مشکوک شدند زیرا در صورت تبلیغات گمراهکننده، ممکن بود با مجازاتهای قانونی مواجه شوند. روز قبل از راهاندازی وبسایت در سپتامبر 2013، الیزابت یک جلسه اضطراری تشکیل داد و شروع به کاهش سیستماتیک تمام ادعاهای قبلی کرد تا جایی که کارکنان آژانس شروع به تعجب کردند که آیا Theranos هر گونه فناوری نوآوری دارد یا خیر.
همانطور که Theranos برای راهاندازی آماده میشد، مشکلات با miniLab ادامه داشت. برای تبدیل این نمونه کم کارکرد به یک محصول قابل استفاده، سالها زمان لازم بود. اما الیزابت میخواست هرچه سریعتر مهلت سپتامبر 2013 برای راهاندازی در Walgreens را رعایت کند. از آنجا که miniLab هنوز آماده نبود، تصمیم گرفتند که دوباره به استفاده از Edison برگردند. اما Edison فقط میتوانست محدودیتهای بسیار محدودی را انجام دهد. این منجر به تصمیم برای تقلب شد.کارکنان Theranos به یک دستگاه آزمایش خون Siemens هک کردند تا آن را با استیک های انگشتی سازگار کنند که Theranos برای برداشت خون استفاده می کرد. این دستگاه ها به گونه ای استفاده می شدند که نه سازنده و نه FDA آن را تایید کرده بود. کارکنان تیم شیمی سعی کردند Elizabeth را متقاعد کنند که Edison نرخ خطای بسیار بالایی دارد و آماده استفاده تجاری نیست. بیماران معمولی برای تصمیم گیری های پزشکی خود به این نتایج تکیه می کردند. وقتی Elizabeth به نگرانی های آنها بی توجه به نظر می رسید، برخی حتی استعفا دادند. Elizabeth که از استعفا ها خشمگین بود، یک جلسه کلیه کارکنان را فراخواند و گفت که دارد یک دین می سازد. کسانی که باور ندارند باید بروند.
در روز راه اندازی تجاری Theranos، یک مصاحبه بسیار مثبت از Elizabeth در صفحات اول Wall Street Journal ظاهر شد. Elizabeth با استفاده از ارتباطات خود این قطعه را با دقت مهندسی کرده بود. او از راه اندازی Walgreens و مقاله برای شروع یک کمپین جمع آوری سرمایه جدید استفاده کرد. در ارائه های سرمایه گذار، Elizabeth و Sunny ادعا کردند که دستگاه آنها می تواند 300 آزمایش پزشکی مختلف انجام دهد و تمام آزمایش های آنها برای تایید FDA ارائه شده است. Theranos یک هیئت مدیره برجسته داشت که شامل وزیر پیشین دولت George Schultz، ژنرال بازنشسته James Mattis و Henry Kissinger بود. شهرت برجسته این مردان و پس زمینه نظامی آنها باعث شد ادعاهای Theranos در مورد استفاده نظامی از دستگاه های آن قابل اعتماد به نظر برسد. معاملات Walgreens و Safeway همراه با یک قرارداد احتمالی وزارت دفاع انتظارات سرمایه گذار را بالا برد. Sunny پیش بینی های جسورانه درآمد ارائه داد - Theranos تا سال 2015 سود خالص 1.08 میلیارد دلار را از درآمدهای 1.68 میلیارد دلار خواهد ساخت. این اعداد ساختگی بودند و چندین برابر بیشتر از پیش بینی های داخلی شرکت بودند. پس از یک دور جدید جمع آوری سرمایه، ارزش Theranos به 9 میلیارد دلار شگفت انگیز رسید. آن به یک یونیکورن تبدیل شد، یک استارتاپ با ارزش بیش از یک میلیارد دلار. Elizabeth، که بیش از نیمی از سهام را متعلق داشت، اکنون تقریبا 5 میلیارد دلار ارزش داشت.
در ژوئن 2014، Elizabeth در جلد Fortune با عنوان "این مدیرعامل برای خون خواستار است" به نمایش درآمد. در مصاحبه ای که او را ستاره کرد، Elizabeth ارزش Theranos را 9 میلیارد دلار اعلام کرد و ادعا کرد که 70 آزمایش می تواند فقط از یک برداشت انگشتی انجام شود. به زودی او در Forbes، USA Today، Fox Business و NPR به نمایش درآمد. Elizabeth به عنوان یکی از صد نفر مهم ترین افراد در جهان توسط مجله Time نام برد و به هیئت اعضای هاروارد پیوست. تیم امنیتی او به بیست نفر رسید، غذای او توسط یک آشپز شخصی پخته شد و او با یک جت شخصی سفر می کرد. افرادی که عمومیت را کنترل می کردند Elizabeth را چهره Theranos کردند و مشهورتر او را در میان عموم مردم کردند.
در دسامبر 2014، نیویورکر مقاله ای در مورد الیزابت منتشر کرد که توجه آدام کلپر، یک پاتولوژیست که وبلاگ صنعتی به نام Pathology Blawg را اداره می کرد، را جلب کرد. آدام در مورد ادعاهای Theranos برای انجام چندین آزمایش بر روی یک قطره خون شکاک بود. او با آلن بیم، مدیر آزمایشگاه سابق در Theranos، صحبت کرد که تایید کرد شک های او در مورد روش های آزمایش خون ناپایدار و تصادفی که Theranos استفاده می کرد. آدام این نکته را به جان کریرو، یک روزنامه نگار در وال استریت ژورنال، گذشت. این چگونگی است که جان، نویسنده این کتاب، شروع به تحقیق در مورد Theranos کرد.
نکته ای که کلپر به جان داد، شک های قبلی او را در مورد Theranos تقویت کرد. هیچ داده ای برای پشتیبانی از ادعاهای Theranos وجود نداشت. علاوه بر این، پیشرفت های پزشکی پیشرفته نیاز به دهه ها آموزش رسمی و تحقیق داشت. بر خلاف علوم کامپیوتر، افرادی که دانشگاه را ترک کرده اند و فناوری پزشکی پیشرفته را راه اندازی کرده اند، شنیده نشده است. جان با آلن تماس گرفت که تایید کرد Edisons بسیار خطا دار بود و به طور مکرر کنترل کیفیت را ناموفق کرد. از 240 آزمایشی که Theranos ارائه داد، فقط 80 مورد می توانستند بر روی چوبدستی انجام شوند. از این تعداد، به سختی ده ها مورد بر روی دستگاه های Theranos تجزیه و تحلیل شدند. بقیه بر روی تجزیه و تحلیل گرهای تجاری هک شده انجام شدند. نتایج این آزمایشات غیر قابل اعتماد بود. Theranos داده های آزمایشگاهی را آرایش می داد. یک آزمایش سیفلیس که فقط 65 درصد از زمان نتایج دقیق می داد. با این حال، داده ها تقلبی بودند تا دقت 95 درصد را نشان دهند. آزمایشات ویتامین D، که برای استفاده بر روی نمونه های بیمار تایید شده بودند، به طور مداوم کنترل کیفیت را شکست می دادند. به عنوان مدیر سابق آزمایشگاه، او نگران مسئولیت برای رفتارهای نادرست Theranos بود. آلن حتی بیشتر نگران بود که نتایج آزمایش نادرست می تواند منجر به تشخیص های اشتباه شود که بیماران را در معرض خطر قرار می دهد. دیگرانی که جان با آنها در Theranos صحبت کرد، ادعاهای آلن را تایید کردند. همانطور که یکی از آنها گفت: "روش کار Theranos مانند ساختن یک اتوبوس است در حالی که شما در حال رانندگی اتوبوس هستید. کسی قرار است کشته شود."
جان شروع به تماس گرفتن با پزشکانی کرد که بیمارانشان خون خود را با Theranos آزمایش کرده بودند. دکتر نیکول ساندن چندین مورد را که در آن نتایج آزمایش نادرست از Theranos باعث ترس سلامتی برای بیمارانش شده بود، به اشتراک گذاشت. گزارشات آزمایشگاهی یک بیمار نشان داد که سکته مغزی داشته و فوراً به اتاق اورژانس فرستاده شد. فقط پس از چندین اسکن و آزمایش او کاملاً نرمال بود و مرخص شد. پزشکان دیگری که جان با آنها ملاقات کرد، داستان های ترسناکی از نتایج آزمایش نادرست Theranos را که باعث رنج بیهوده برای بیماران شده بود، به اشتراک گذاشتند.
وقتی Theranos متوجه شد که جان در حال تحقیق در مورد شرکت است، منابع جان اخطارهای قانونی تهدیدآمیزی دریافت کردند که از آنها خواسته بودند از افشای اطلاعات محرمانه در مورد Theranos خودداری کنند. وال استریت ژورنال نیز یک ایمیل دریافت کرد که خواستار این بود که روزنامه اطلاعات محرمانه در مورد Theranos را در اختیار خود نابود کند.شرکت همچنین فشار زیادی به دکتر ساندن و سایر پزشکان وارد کرد تا اظهارات خود را بازپس بگیرند.
ترانوس تلاش خود را برای خنثی کردن داستان جان ادامه داد. در 28 ژوئیه، یک مقاله تحریریه توسط الیزابت هولمز در روزنامه وال استریت ژورنال منتشر شد. الیزابت روپرت مورداخ، مغول رسانه، را متقاعد کرد تا در ترانوس سرمایه گذاری کند. مورداخ، که صاحب وال استریت ژورنال بود، توسط کاریزمای الیزابت و پیش بینی های درآمدی رو به رشد او که تا سال 2016، 2 میلیارد دلار درآمد پیش بینی می کرد، تحت تاثیر قرار گرفت. او 125 میلیون دلار در ترانوس سرمایه گذاری کرد، که این سرمایه گذاری بزرگترین سرمایه گذاری غیر رسانه ای او بود. در طول یک بازدید، الیزابت موضوع داستان جان را مطرح کرد و امیدوار بود که او مطمئن شود که داستان کشته خواهد شد. مورداخ تصمیم گرفت که مداخله نکند، با وجود سرمایه گذاری او در ترانوس.
جان نگران بود که هر چه تاخیر در انتشار بیشتر باشد، ترانوس فرصت بیشتری برای خنثی کردن داستان خواهد داشت. با این حال، سردبیر او احساس می کرد که داستانی با چنین تاثیری باید قبل از انتشار آب بندی شود. او این را با دادن مثال از مراسم سیسیلی لا ماتانزا توضیح داد. ماهیگیران با نیزه ها به دریا می رفتند و ساعت ها کاملاً ساکت می ماندند. وقتی ماهی ها دیگر آنها را توجه نمی کردند و نزدیک شدند، آنها به سرعت شکار ناگهانی خود را می کشتند. همین اصل در روزنامه نگاری تحقیقاتی اعمال می شد. تنها نگرانی جان این بود که داستان باید قبل از D.live، کنفرانس سالانه فناوری وال استریت ژورنال در ماه اکتبر که الیزابت دعوت شده بود، منتشر شود. پس از حضور او در رویداد، برای روزنامه دشوار خواهد بود که یک افشاگری در مورد ترانوس منتشر کند.
اولین داستان در صفحه اول روزنامه ژورنال در 15 اکتبر 2015 منتشر شد. این چگونگی اجرای تنها بخش کوچکی از آزمایش ها توسط دستگاه های ترانوس را نشان داد. همچنین نبود دقت ترانوس و مشکلات آن در آزمایش صلاحیت را فاش کرد. این موضوع باعث ایجاد هرج و مرج رسانه ای شد و فوربز، نیویورکر، NPR و سایر خبرگزاری ها داستان را پیگیری کردند. در سیلیکون ولی، شکاکان احساس کردند که شک های آنها تایید شده است در حالی که دیگران مطمئن نبودند چه باید باور کنند. ترانوس انکارهای قوی ارائه داد.
منابع جان در FDA آشکار کردند که این نهاد یک بازرسی غافلگیر کننده از آزمایشگاه های ترانوس انجام داده است. دلیل اصلی این بود که داده های آزمایشی ضعیفی به FDA ارائه شده بود. نانوتینر، دستگاه جمع آوری خون ترانوس، از استفاده بیشتری ممنوع شد و به عنوان یک "دستگاه پزشکی تایید نشده" اعلام شد. الیزابت سعی کرد این موضوع را به عنوان یک تصمیم داوطلبانه پوشش دهد. روز بعد، وال استریت ژورنال یک داستان در صفحه اول در مورد بازرسی FDA و ممنوعیت نانوتینر منتشر کرد.
به تعجب همه، الیزابت در کنفرانس فناوری D. Live روزنامه ژورنال حضور یافت. در مصاحبه ای با سردبیر فناوری روزنامه، الیزابت اصرار داشت که این انصراف داوطلبانه بود. او همچنین دروغ گفت که ترانوس هیچ تجهیزات آزمایشگاهی تجاری برای آزمایشات انگشتی استفاده نمی کند.طی چند هفته بعد، جان چهار مقاله دیگر منتشر کرد که در آنها نحوه خروج والگرینز و سیفوی از شراکت با ترانوس را آشکار می کرد. در طول این دوره کامل، الیزابت به عنوان یک رویادیده غلط شناخته شد، ادعا کرد که اتهامات غلط قیمتی است که باید برای بودن یک پیشگام پرداخت کند.
منابعی به جان اطلاع دادند که مراکز خدمات مدیکر و مدیکید (CMS) اخیراً از آزمایشگاه ترانوس بازدید کرده اند و خوب پیش نرفته است. این نهاد اعلام کرد که ترانوس "به سلامت و ایمنی بیماران خطر فوری تهدید می کند". محتوای گزارش برای ترانوس ویرانگر بود. این نهاد فدرال گفت که ادیسون ها فقط برای 12 از 250 آزمایشی که ترانوس انجام داده است، در آزمایشگاه استفاده شده اند. بقیه بر روی تجزیه کننده های تجاری اجرا شدند. نتایج آزمایش بسیار غیرقابل اعتماد بودند، از جمله یک آزمایش که 87 درصد از مواقع کنترل کیفیت را شکست داد. روش های آزمایشگاهی ناامن با نگهداری خون در دمای غلط و استفاده از مواد شیمیایی منقضی شده دنبال شدند. در یک اقدام پیگیری، CMS تهدید کرد که هولمز را از صنعت آزمایش خون برای دو سال ممنوع می کند. این یک اتهام زدن مخرب برای ترانوس بود. جان این داستان را همراه با گزارش در وب سایت وال استریت ژورنال منتشر کرد. یک هفته بعد داستان دیگری منتشر شد که ترانوس ده ها هزار نتیجه آزمایش خون را لغو کرده است، چون آنها غیرقابل اعتماد بودند. وقتی والگرینز از این موضوع باخبر شد، شراکت را خاتمه داد.
در میان بلایای فزاینده، الیزابت احساس کرد که فرصت آخری برای معکوس کردن این موضوعات دارد. او به کنفرانس سالانه انجمن آمریکایی شیمی بالینی دعوت شده بود. در این کنفرانس، او miniLab را رونمایی کرد و توضیح داد که چگونه این دستگاه می تواند در خانه های بیماران مستقر شود تا نتایج آزمایش سریعتری ارائه دهد. با دیدن ارائه او، جان دریافت چه چیزی باعث شد تا افراد زیادی به طور کورکورانه به الیزابت باور کنند. او یک فروشنده شگفت انگیز بود. "مانند قهرمانش استیو جابز، او یک میدان واقعیت تحریف شده ایجاد کرد که مردم را مجبور به تعلیق موقت بی اعتقادی کرد." این تغییر کرد، با این حال، وقتی مخاطبین شروع به پرسیدن سوالات تیز در مورد نوآوری فناوری و کمبود داده ها در ارائه کردند. موجی از مقالات انتقادی پیروی کرد.
این آخرین نیش برای سرمایه گذاران ترانوس بود. شریک صندوق که تقریباً 100 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده بود، ترانوس، الیزابت و سانی را برای فریب متهم کرد. مجموعه دیگری از سرمایه گذاران یک دعوای جداگانه را با ادعای تقلب در اوراق بهادار ارائه دادند. اکثر سرمایه گذاران، با این حال، به عنوان مقابله با قول عدم ادعا، از اعطای اضافی سهام تسویه کردند. روپرت مرداک سهام خود را به ترانوس برای یک دلار برگرداند تا یک کسر مالیاتی را ادعا کند. دفتر وکالت Boies و Schiller کار خود را برای ترانوس متوقف کرد. والگرینز یک دعوای حقوقی را با ادعای اینکه ترانوس "از استانداردهای کیفیت اولیه و الزامات قانونی" نقض کرده است، ارائه داد. شرکت موافقت کرد تا 4.65 میلیون دلار به 76,217 نفر که آزمایش خون انجام داده اند، بازپرداخت کند.تعداد آزمایش هایی که ترانوس لغو کرد به 1 میلیون رسید. اما آنچه قابل اندازه گیری نیست، خسارتی است که اگر ترانوس با راه اندازی ملی خود ادامه می داد ممکن بود ایجاد شود.
ترانوس پرونده را با Partner Fund برای 43 میلیون دلار حل کرد. دعاوی گران قیمت باعث شد ترانوس شروع به تمام شدن پول کند. اخراج مکرر کارکنان تعداد کارکنان را از 800 نفر در سال 2015 به حدود 130 نفر کاهش داد. در مارس 2018، کمیسیون مبادلات اوراق بهادار ترانوس را به تقلب متهم کرد. الیزابت از بودن مدیر یا مأمور در شرکت های عمومی برای ده سال محروم شد. او باید کنترل رأی دهی در ترانوس را تسلیم کند، بخش بزرگی از سهام خود را برگرداند و 500،000 دلار جریمه بپردازد.
"افزایش حجم محصول خود برای دریافت سرمایه در حالی که پیشرفت واقعی خود را پنهان می کنید و امیدوارید که واقعیت در نهایت به حجم افزایش یابد، همچنان در صنعت فناوری تحمل می شود". الیزابت این موضوع را تجسم بخشید و تا حدود فراوانی برای پنهان کردن مشکلات در ترانوس تلاش کرد. با این حال، بر خلاف شرکت های فناوری، ترانوس در حوزه بهداشت و درمان بود و هزینه ها بسیار بیشتر از انتشار نرم افزارهای باگ دار بود. زندگی بیماران در خطر بود زیرا تصمیمات درمان بر اساس نتایج آزمایشگاه تصمیم گرفته می شد. برخی معتقدند که الیزابت همه این کارها را تحت تأثیر سمی سانی انجام داد. با این حال، نگاهی نزدیکتر نشان می دهد که الیزابت دقیقاً می دانست چه کاری انجام می دهد. الیزابت به طور سیستماتیک افراد را برای انجام آنچه می خواست مجبور می کرد. از چانینگ رابرتسون تا دان لوکاس تا جورج شولتز، همه تحت تأثیر میدان واقعیت الیزابت بودند. در حالی که او با بینشی برای تغییر دنیا شروع کرد، اما هدف او هیچ گاه به مشکلات اجازه نداد. این او را مجبور به اتخاذ تصمیمات مخربی کرد که به ترانوس، سرمایه گذاران و عموم مردم زیان زیادی وارد کرد.